لذا در کشورهاي پيشرفته در ميان رشتههاي دانشگاهي اقتصاد را در قياس با رشته هاي پزشکي و مهندسي بالاتر ارزيابي کرده و به آن بيشتر پرداخته ميشود. اما در کشور ما متأسفانه با اين که همگان به اهميت اين رشته اذعان دارند ولي در عمل بهاي لازم به آن داده نشده و معمولاً دانشآموزان سالهاي آخر دبيرستان نسبت به جايگاه اين رشته اطلاعات لازم را ندارند.
وجه مشکل اقتصاد از اين جهت است که تحليل موضوعات اقتصادي مستلزم بررسي و ملاحظه همهي تعاملهاي ميان متغيرهاي اقتصادي و اجتماعي است. به اين دليل که اقتصاد با سير قلمروهاي اجتماعي تعامل تنگاتنگ دارد، به نوعي ميتوان گفت که روش تحليلي اقتصاد، روش ديفرانسيلگيري کامل از مدلهاي اقتصادي با متغيرهاي بيشمار است. بنابراين هر دانشجو با توجه به ميزان استعداد و تلاشي که در اين رشته به خرج ميدهد ميتواند پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته باشد.
ابزارهاي مطالعه و دروس اصلي رشته اقتصاد:
دروس رياضي و آمار به عنوان ابزارهاي مطالعه در رشتهي اقتصاد اهميت بسيار دارد ولي صرف به کارگيري اين ابزارها، فهم اقتصادي ميسر نخواهد شد. فهم اقتصادي، مستلزم مطالعات عميق در نظريههاي اقتصادي و سير قلمروهاي اجتماعي است دروس اصلي اين رشته عبارتاند از: اقتصاد، رياضي، پول و بانکداري و اقتصاد بخش عمومي همچنين ميتوان از اقتصاد توسعه، تاريخ عقيد اقتصادي و نظامهاي اقتصادي به عنوان درسهاي مهم ديگر نام برد که در اين حوزه نيز دانشجويان عزيز ميتوانند نسبت به تلاش و مطالعهي که در ژرفاي اين موضوعات انجام ميدهند، به معلومات بسيار خوب و جالبي دست پيدا کنند.
تواناييهاي لازم:
در مقطع متوسطه, کتاب اقتصاد تنها براي دانشآموزان رشته علومانساني ارائه شده است و چون برخي از مباحث اين کتاب جنبهي حفظي دارد, بسياري از داوطلبان آزمون سراسري تصور ميکنند که براي موفقيت در رشته اقتصاد بايد حافظهي قوي داشت تا بتوان مفاهيم و نظريههاي متعدد را حفظ کرد. در حالي که به گفتهي استادان و دانشجويان اين رشته, دانشجوي اقتصاد بيش از هر چيز بايد در درس رياضي قوي باشد تا بتواند در اين رشته موفق گردد. همچنين دانشجوي اقتصاد لازم است که به مباحث اجتماعي علاقهمند بوده و الفباي جامعهشناسي, علوم سياسي و روانشناسي را بداند چون اقتصاد يک حلقه از علوم اجتماعي است و زنجيره علوم اجتماعي نيز به هم مرتبط است. در زمينهي تفاوت گرايشها در رشتهي اقتصاد ميتوان گفت در هر چهار گرايش حدود 120 واحد با هم مشترک، ارايه ميشود و فقط در تعداد معدودي از درسها بين آنها تفاوت وجود دارد. دانشجويان در هر يک از گرايشها با زمينههايي آشنايي مي شوند تا خود را براي ورود به مقطع کارشناسي ارشد و ادامه تحصيل آماده کنند.
موقعيت شغلي در ايران:
دانشجويان دوره کارشناسي اقتصاد بيشتر اطلاعات اوليه و پايه را مطالعه ميکنند در نتيجه نبايد انتظار داشته باشند که پس از فارغالتحصيلي به طور تخصصي و کاربردي فعاليت نمايند مگر دانشجوياني که خودشان مطالعه و فعاليت بيشتري داشته و تئوريهايي را که مطالعه ميکنند, به کار نيز ميگيرند. يعني ميتوانند مدلهاي اقتصادي نوشته, تجزيه و تحليل کرده و پيشنهادهاي تازهاي براي رفع مشکلات اقتصادي مؤسسه و سازمانهاي مختلف ارائه دهند. البته اين به آن معنا نيست که در حال حاضر فارغالتحصيلان اين رشته بازار کار ندارند بلکه ميتوانند در بخشهاي مختلف وزارت اقتصاد مثل بخش ماليات, وزارت صنايع, سازمان برنامه و بودجه, بانک مرکزي و مرکز آمار فعاليت کنند و مهمتر از همه اينکه حتي اگر فارغالتحصيلان اقتصاد در رشته تخصصي خود فعاليت نکنند, به دليل داشتن ذهني باز و تحليلگر و آشنايي صحيح با مسائل و مباحث اقتصادي, نگاه کارشناسانهاي نسبت به جامعه و پيرامون خود دارند و ميتوانند در هر شغلي موفق و کارآمد باشند.